انتصاب مدیران پروازی را متوقف کنید
بسیاری اوقات، در محافل مختلف، بحث میشود که مدیر باید بومی باشد یا غیر بومی؟! عدهای فوری پاسخ میدهند که قطعاً مدیر باید بومی باشد؛ زیرا، هم با منطقه آشناست، هم دلش به حال استانش میسوزد و در آبادانی شهر و استانش بیشتر میکوشد تا چهره محرومیت را از آن بزداید.
در پاسخ فوق، سه نکته اساسی وجود دارد؛
1. آشنایی با حوزه کاری؛
2. آشنایی با منطقه؛
3. دلسوزی و وجدان کاری؛
به تعبیر دیگر، شایستهسالاری، باید محور گزینش نیروها باشد و این چیزی است که مورد قبول عقلاست؛ اما سئوال این است که فرد غیربومی، مثلا استاد دانشگاه یا حوزه که چند سالی در استان خدمت کرده و با فرهنگ و جغرافیای منطقه هم کاملا آشناست و همة شاخصههای مدیر کارآمد را هم داراست، آیا میتواند بستر پیشرفت و تعالی استان را فراهم کند؟! آیا به صرف غیربومی بودن، صحیح است که از تواناییهایش بهره نجوییم؟!
عدهای میگویند إلّاوبلّا مدیر باید بومی باشد؛ حتی اگر توانایی فرد غیر بومی را هم نداشته باشد! عدهای هم میگویند بهتر است فرد را در آن سمت منصوب کنیم و در کنارش نیرویی بومی بگماریم تا بعد مدتی که کارآزموده شد او را جایگزین کنیم. عدهای هم میگویند اگر فرد غیر بومی که همه زندگیاش را بار زده و برای زندگی به این منطقه سفر کرده و توانمندی زیادی هم دارد، چرا بعد مدتی خدمت او را کنار بگذاریم؟ چرا وجودش را برای استان مغتنم ندانیم و از تواناییهایش برای پیشرفت استان بهره نجوییم؟ اصلا چرا از او نخواهیم که برای همیشه در استانمان بماند و بشود بومی استان.
البته به نظر میرسد مخالفان مدیران غیربومی، حرفشان چیز دیگری باشد. بعید است که آنها با حضور مدیران غیربومی؛که البته بسیارتوانمندوکارآمدهستند ، مخالف باشند. باید علت مخالفتشان را در چیز دیگری جستجو کرد. دلیلی که عقلا نیز بپسندند.
با نگاهی گذرا به نوع چینش مدیران استان در دولت تدبیرامید به خوبی میفهمید که مخالفت با انتصاب مدیران غیربومی، امری است بس پسندیده و مورد تأیید عُقلا.
در این مدت، مدیران غیرکارآمد بسیاری آمدهاند که نگاهشان به نظرآباد، صرفاً نگاه دوران کارآموزی بوده و شهرستان را بهترین سکو برای پریدن دیدهاند و بعد توانمندشدن هم به دیار خود رفتهاند؛ البته به عنوان مدیر کارآزموده! حتی بعضیشان زحمت آوردن اهلوعیال را هم به خود نداده و به اصطلاح امروزیها، مدیر پروازی بودهاند و عدهای نیز که تاب دوری دیارشان را نداشتهاند، اداره تحت مدیریت را پر کردهاند از فامیلهای دور و نزدیک !
مدیران پروازی ، اصطلاحی است خاص برای کسانی که پست و مقامشان جای دیگریست و خانه و خانواده شان جای دیگر.
مصداق این اصطلاح این روزها به چند تن مسوولان شهرستان نظرآباد اطلاق شده که حاضر نشده خانه و خانواده خود را به شهرنظرآباد بیاورند .
مدیران پروازی با مشکلاتی فراوانی روبرو هستند و خواسته یا ناخواسته باعث بروز مشکلات فراوانی نیز برای سایرین می شوند. بروز حوادث جانی و مالی هنگام مسافرت به محل کار، مشکلات خانوادگی برای مدیران و آثار سوءتربیتی برای فرزندان آنها، سردرگمی و بلاتکلیفی ارباب رجوع و کارکنان اداره مربوطه، ماموریتهای مکرر با هدف مراجعه به محل کار و تحمیل بار مالی به دستگاه مربوطه، استفاده از خودروهای دولتی و استهلاک و تحمیل بار مالی آنها به محل کار، تفویض اختیارات غیرقانونی به زیردستان برای حل و فصل امور در غیاب مدیران، عدم دسترسی بموقع به مدیر در حوادث غیرمترقبه، خستگی ناشی از رفت و آمد رانندگی و تاثیر منفی در روند کیفی و کاری مدیران ازجمله مشکلات پیشروی مدیران پروازی است.
همه بر این واقعیت متفق القولند که ؛مدیر باید 100درصد در محدوده کاری اش ساکن باشد و این یک نیاز و شرط الزامی است. بحث پروازی بودن مدیران یکی از معضلات مدیریتی منطقه است. مدیر پروازی، نیروهای تحت امرش و مردم محل خدمتش را کمتر از آن می بیند که خانواده اش را به آن منطقه بیاورد. او حاضر نیست با تمام وجود و همراه با خانواده خود عمق نیاز محل خدمتش و دغدغه های همکارانش و نیاز شهرستان را درک کند. به تعبیر ظریفی نکته سنج؛ پروازی بودن یعنی هم خدا و هم خرما و هم هسته خرما را خواستن! پروازی بودن یعنی دائماً به فکر رفت و آمد بودن! یعنی خلاف خط مشی مدیریت اسلامی و…!
صاحبنظران علم مدیریت؛ پدیده مدیران پروازی را پدیده ای زشت، ناعادلانه، غیرقانونی و فساد آور دانسته و بر ضرورت حذف این پدیده ناعادلانه و زشت تاکید دارند. مدیران پروازی در ذهن مردم القاء کننده مدیریت اشرافی و همچنین بیانگر این است که کار اداری مدیر، اولویت اول او نیست. مدیر پروازی معمولاً خانواده خود را به هر دلیل به محل خدمت خود نمی آورد ، همین امر باعث می شود تا تمام روزهای هفته را در دیار محل خدمت خود نباشد و این یعنی ؛ مسئول مورد نظر، از تمام وقت خود برای خدمت به مردم من بهره نمی برد.
این قصه سری دراز دارد...