سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عصردانایی

نظر

 

انتخاب شهردارنظرآباد درهاله ای از ابهام؟

 

با نزدیک شدن به روزهای پایانی انتخاب شهردارنظرآباد ؛ عده ای این روزها دنبال داستان کش دار و کسل کننده ی بومی و غیر بومی هستند .ایرانیان در مواجه با پدیده های اجتماعی می دانند چه نمی خواهند اما نمی دانند که چه می خواهند که حکایت این روزهای انتخاب شهردار نظرآباد است. چرا که در یک ماراتن نفس گیر چند مرحله ایی شهردار سابق را جابجاکردندوآقای روزبهی را به عنوان سرپرست شهرداری انتخاب کردند ولی امروز برای انتخاب جایگزین آن دچار حیرت و سرگشتگی حزن آلودی گشته اند وبدین سان از دودکش شورا همچنان دود سیاهِ غلیظی متصاعد می شود.

 

با این حال تغییر در هر امری و کاری ضرورتی انکار ناپذیر است و بالطبع در مدیریت هم امری لازم و واجب؛ اما این تغییرقرار است با خود " هوای تازه" را به همراه داشته باشد.

تغییر باید منجر به ارتقاءشاخص ها شود والا گزینه ای حتی در حدمدیریت سابق نه تنها موثر نخواهد بود بلکه باعث تحمیل هزینه مضاعف به سیستم نیز خواهدشد.چون ما در تغییر معتقد به ناکارآمدی و بن بست شرایط موجود هستیم والا اگر در بر همان پاشنه بچرخد که تغییر مثبت نیست؛ بلکه کار بیهوده ایی بوده است لذا شورا باید در عمل با انتخاب گزینه ایی کآرامدتر ثابت کند که تغییرش در جهت مثبت بوده است.

 

آورده اند بزرگی کارگر مقنیی را استخدام کرد تا برایش چاه آبی بکند بعد از چندروزی کارگر به بزرگ عرض کرد که از این چاه آبی حاصل نمی شود چون زمین آهکی است.مردحکیم جواب داد شاید از این چاه آبی برای من حاصل نشود ولی از آن نانی که برای تو عاید شود؟! پس کندن چاه را ادامه بده.این حکایت وصف حال عده ایی است که این روزها دنبال داستان کش دار و کسل کننده ی انتخاب شهردار باب دل  هستند که بیشتر طنز آلود می نماید والبته برای جمعی کاسبی.

 

ما نباید ناسیونالیسم وقیومیت  رابا نگاهی تقلیل گرایانه دنبال کنیم چون رهاورد این نوع نگرش این خواهد بود که به جزء خود وچند نفر دیگرشامل آن تعریف غلط و بسیار کوته بینانه نخواهیم شد ،به زعم حقیر اعتلاء و پیشرفت نظرآباد به عنوان پایگاه گفتگوی تمدن ها با قابلیت منطقه ایی وجهانی از اهمیت مضاعفی بر خوردار است.نظرآباد قرار است همچنان " برقله تاریخ وتمدن 9000ساله " باقی بماند،و بلکه ارتقاء یابد و این مهم را همه باید درک کنیم.

 

دلخوش بودن به اینکه شهرداری ضعیف اما بومی  نصب کنیم یااینکه شهرداروابسته به جریان های سیاسی یاکانون های قدرت انتخاب کنیم علاوه بر اینکه ما را در رسیدن به این افق رفیع کمک نخواهد کرد بلکه خیلی هم عامل عقب افتادگی ها خواهد شد، چرا که امروز ما در شرایط آزمون و خطا نیستیم وحتی المقدور می بایست بدون ریسک حرکت کنیم.از سویی دیگر، سرعت پیشرفت و تغییرتحولات اجتماعی در عرصه جهانی آنقدر زیاد است که با حرکت کند و آرام ما رسیدن به آن جایگاه ها تا حدودی دست نیافتنی خواهد بود.

 

 

در این میان بسیاری ازفعالین و کنشگران در محیط شبکه های اجتماعی شاخص و معیار توسعه را مدل غربی معرفی می کنند(که آنهم خود باید نقدشود) اما در انتخاب مدیری درعیارشهرداری به مدل خود خوانده ای که هیچ پشتوانه ی علمی ندارد و کاملا عشیره ای است عمل می کنند.

 

 

محدود کردن گزینه ها به اینکه حتما باید به کسی ازاعضا ی شورای منتسب باشند امری خسارت بار و غیر عقلانی است.جالب تر اینکه در برخی از شهر های کشورشهرداران بومی  باگرایش تحصیلی مرتبط با مدیریت شهری  انتخاب شده اند که مورد استقبال هم بوده اند.اماباتشدید،تعمیق وگسترش این نگرش به سایر مناطق نمی توان آینده ایی طلایی برای کشور ترسیم نمود.

مجموع این پارادوکس ها حکایت از یک نکته ی مهم تر می کند و آن اینکه ما هنوز برای رسیدن به توسعه راه دور و درازی رو پیش رو داریم چون توسعه فقط با ساخت کارخانه و اتوبان حاصل نمی شود؛ اولین مرحله توسعه در ذهن اتفاق می افتدوتا زمانی که افراد جامعه توسعه فکری نیابند دم زدن از تعالی و پیشرفت در جامعه امریست کاریکاتوری.

اینکه در شخص خاصی ذوب بودو فکر کنیم که فلان شخص فره ایزدی دارد اما مدام از فعالیت های مدنی،شایسته سالاری،مدیریت منابع و توسعه پایدار سخن برانیم کمی تناقض آمیز و تباین گونه است؛ وقتی در دنیا بشرملاک انتخابهایش "انتخاب عقلانی "است باید عمده ترین شاخص انتخاب عقلانی که همانا سود و منفعت است مورد ملاک باشد.

اکنون چند سوال اساسی پیش روست: براستی امروز نفع نظرآباد در چیست؟ و چه شهرداری باید کلید شهر را در اختیار گیرد؟ برنامه راهبردی شهرداری برای اداره ی شهر چه شاخصهایی دارد؟

نکته ی مهم دیگر شکافها و اختلافات درونی شوراست؛ حکایت این روزهای شورا جگر زلیخاست،پاره پاره ومشوش! این روزها شورا نیازمند همگرایی است که به نظر می رسد در این موقعیت حساس مطابق نظریه هابرماس برای برون رفت از این مرحله با عقلانیت ارتباطی، دیالوگ سازی خردمندانه، مفاهمه ی منصفانه و آینده نگری حکیمانه به یکسان سازی نظری و عملی برسند.ملاک انتخاب رابرنامه و روزمه ی کاندیداها قرار دهند و بر آن اساس انتخاب کنند.

 

اصلاح ساختارها،بکارگیری شایستگان در مناصب و نیز جذب سرمایه گذار راه برون رفت بحران شهرداری است واین مهم هم از مدیری توانا که کاریزمای مدیریت را با دانش و تجربه ترکیب کرده باشد بر خواهد آمد.