سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عصردانایی

شاید بتوان گفت نگارنده در چهار سال گذشته، به میزان قابل توجهی به موضوع تحول بنیادین آموزش و پرورش و تحلیل انتقادی اجرای شتابزده سند تحول پرداخته است. همچنین، در دو سال گذشته هشدارهایی به نمایندگان محترم مجلس، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی آموزش و پرورش و رئیس جمهور وقت داده شد و بارها براصلاح خطاهای تصمیم گیری راهبردی وزارت آموزش و پرورش و عدم توجه به توصیه‌های مکرر مقام معظم رهبری مبنی بر: «برنامه‌ریزی دقیق و تهیه نقشه راه قبل از اجرای سند تحول بنیادین آموزش وپرورش» تأکید کرد ولی متأسفانه به این تأکیدات توجه نشد.

 از آنجا که اجرای شتابزده و انحرافی این سند از دولت دهم به دولت یازدهم به ارث رسیده و پایه‌های اصلی دیوار نظام جدید آموزش و پرورش (درساختار دوره‌های تحصیلی 3-3-3-3) سست و کج بنیان گذاری شده است، هرسال که می‌گذرد ( وارتفاع پایه‌ها بالاتر می‌رود) کژی و کاستی‌ها بیشترخود نمایی می‌کند.

در چنین شرایطی آموزش و پرورش به دلایلی که در ادامه این یادداشت خواهد آمد برای اینکه از خسارت‌های زیاد و لوث شدن ارزش‌های سند تحول جلوگیری کند و مانع دامن زدن به بحران کیفیت در آموزش و تربیت کودکان و نوجوانان شود، لازم است بهترین و کم خسارت ترین راه اصلاحی که آرامش و اطمینان در این دستگاه را در پی دارد انتخاب کند. 

مهم‌ترین انحراف از سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نادیده گرفتن بیش از 70 راهکار پیش نیاز و حدود 20 راهکار هم نیاز با ساختار دوره‌های تحصیلی در این سند بوده است که انتظار می‌رفت بنیان ساختار دوره‌های تحصیلی را تشکیل دهد، در حالی که با اجرای زود هنگام ساختار دوره‌های تحصیلی ارزش‌های بنیادین سند تحول مغفول ماند.

به عبارت دیگر اجرای ساختار دوره‌های تحصیلی جزو آخرین اقداماتی بود که باید بر اساس سند تحول انجام شود نه نخستین اقدام!!

بنابراین مسئولان جدید آموزش و پرورش در دولت یازدهم باید شهامت بیان حقیقت تلخ ناشی از خسارت‌های آینده و عواقب وخیم ادامه نظام جدید را که با هیچ نوع مدارا و مرمت جز مسامحه و عبور از ارزش‌ها و سرهم بندی کردن اصلاح پذیر نیست؛ داشته باشند.

تردیدی وجود ندارد که نمی‌توان دیوار سستی را که پی ندارد نگه داشت. چرا باید با صرف هزینه بسیار و استفاده از شمع و سرانداز و انواع ستون‌های حایل می‌خواهیم این دیوار سست بنیان را نگه داریم؟!! بنابراین لازم است وزیر محترم آموزش و پرورش پیشنهاد زیر را بررسی نمایند: 

نظام جدید از سال تحصیلی آینده در پایه پنجم متوقف شود و امکان ادامه تحصیل دانش‌آموزان این پایه در پایه اول دوره راهنمایی فراهم شود. 

همچنین، دانش‌آموزان پایه‌های ششم و هفتم نظام جدید نیز پس از تطبیق مواد درسی، در پایه‌های دوم و سوم دوره راهنمایی که بنای مستحکم 47 ساله نظام قبلی (4-3-5) است استقرار یابند. 

البته این پیشنهاد به این معنی نیست که سند تحول نادیده گرفته شود، بلکه آموزش و پرورش باید سند تحول را با طراحی نقشه راه و برنامه ریزی دقیق اجرا کند و این مهم نیازمند فرصت زمانی کافی است. 

اگر آموزش و پرورش خود را از کسانی که بانی انحراف و خطاهای فاحش استراتژیک از سند تحول بودند و اکنون نیزتوجیه گر نابسامانی‌های آموزش و پرورش هستند، رها سازد و از توانایی‌های افراد خبره و آگاه نسبت به مفاهیم سند تحول که دست در اجرای نا بهنگام ساختار دوره‌های تحصیلی (به ویژه راه اندازی شتابزده پایه ششم) نداشته‌اند استفاده بهینه به عمل آورد، می‌تواند طی حدود دو سال آینده نقشه راه، زیرنظام‌های 7 گانه و سازو کارهای رسیدن به هدف‌های عملیاتی سند تحول در دوره 6 ساله ابتدایی نظام جدید (3+3) به ویژه برنامه‌های درسی این دوره را طراحی و تدوین کند؛ در این صورت پایه اول نظام جدید درمهرماه 1394 آغازخواهد شد و هرسال یک پایه بالاتراز نظام جدید تحت پوشش قرارخواهدگرفت. 

در مدت 6 سالی که دوره ابتدایی نظام جدید به مرور برنامه ریزی و جایگزین دوره 5 ساله می‌شود، آموزش و پرورش فرصت دارد زیرنظام‌های 7 گانه و سازو کارهای رسیدن به هدف‌های عملیاتی سند تحول در دوره 6 ساله متوسطه نظام جدید (پایه‌های هفتم تا دوازدهم) به ویژه برنامه‌های درسی این دوره را طراحی و تدوین کند؛ نیروی انسانی مورد نیاز را تربیت کند، فضا و تجهیزات لازم را فراهم نماید و با اطمینان کافی پایه هفتم نظام جدید را در مهرماه 1400 آغاز کرده و هر سال یک پایه بالاتر دوره متوسطه نظام جدید را اجرا کند. 

اما منظور از «بحران کیفیت» که (با ادامه اجرای نظام جدید بر پایه‌های سست پی‌ریزی شده از سال 1389 و به ویژه اجرای نابهنگام پایه ششم دبستان از مهرماه سال 1391 قبل از برنامه‌ریزی و اجرای پایه‌های قبلی پدید آمده و) هر سال تشدید می‌شود ؛ چیست؟ 

شتابزدگی در اجرای زودهنگام ساختارنظام جدید ( قبل از طراحی و اجرای نقشه راه و برنامه ریزی زیر نظام‌ها ) ضمن اینکه کیفیت سواد علمی و مهارت‌های پایه میلیون‌ها دانش‌آموز را نادیده گرفت، سبب شد:

* بیش از 90 راهکار زیر بنایی در اجرای ساختار دوره‌های تحصیلی نادیده گرفته شود و بر اجرای همزمان دو پایه نظام جدید در هرسال و عبور از 5 پایه و اجرای پایه ششم ( که تا کنون هیچ کشوری دردنیا چنین خطای فاحش استراتژیک را مرتکب نشده است ) در آخرین مهرماه مسئولیت وزیرسابق آموزش و پرورش ( مهرماه 1391 ) بسیار اصرار ورزیده شود. 

* سبب شد فرصت برای تربیت معلمِ نظام جدید فراهم نشود و ازمعلم غیرحرفه ای در دوره راهنمایی، دفتردار و حتی نظافتچی برای تدریس درپایه ششم دبستان استفاده شود، درحالی که همزمان بیش از 30 هزارمعلم در دوره راهنمایی بیکاربمانند. ضمن این که برای تأمین معلم تراکم دانش‌آموزان در دوره ابتدایی از21به 38 نفرافزایش یابد.

* سبب شد کلاس‌های پایه ششم دبستان در انبار، انتهای راهرو، گوشه حیاط و زیر پله‌های دبستان‌ها تشکیل شود، در حالی که همزمان حدود 50 هزار کلاس در دوره راهنمایی خالی و بلا استفاده باقی بماند.

* سبب شد سرانه آموزشی مدارس دولتی به مدت دو سال پرداخت نشود و مدیران مدارس برای تأمین حد اقل نیازهای ضروری و اولیه آموزشگاه، برخی با فشار و تهدید و برخی با التماس و خواهش و تمنا از اولیای دانش‌آموزان پول دریافت کنند. هرچند که این کمک‌ها درحدی نبوده و نیست که بتواند مدارس را از آشفتگی و نابسامانی نجات دهد.

* نه تنها راهکارهای سند تحول اجرا نشد بلکه اصول علمی طراحی برنامه‌های درسی و نقشه راه (نظام برنامه ریزی درسی) مورد عمل مصوب شورای هماهنگی علمی سازمان پژوهش و برنامه ریزی‌آموزشی نادیده گرفته شد.

* سبب شد بجای طراحی و تدوین برنامه درسی ( که دارای 7 تا 9 رکن است)، تنها یک رکن آن (هدف‌ها) آنهم غیر مربوط و نارسا همراه جدول ساعات دروسی که معلوم نیست از کجا منشأ یافته (زیرا در آن زمان هنوز برنامه درسی ملی تصویب نشده بود)، باشتابزدگی بسیار زیاد آماده شود و سبب شود تنها همین یک رکن (بجای برنامه درسی حد اقل 7 رکنی) ناباورانه به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش هم برسد.

* سبب شد کتاب‌های درسی نیز با شتاب زاید الوصفی بر مبنای سست اهداف نا مناسب تألیف شود و بدون طی مرحله اجرای آزمایشی در سراسر کشور توزیع شود، در حالی که بر اساس نظر معلمان مجرب (در بررسی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی) کتاب‌های جدید التألیف بهره‌ای از مفاهیم سند تحول و برنامه درسی ملی نبرده است. 

* آموزش محتوای کتاب‌های درسی به معلمان نیز با شتابزدگی، نا رسا و بی نظم انجام شود و معلمان آموزش دیده با ابهامات زیاد و سئوالات پاسخ داده نشده به تدریس مطالبی پرداختند که پر از اشکالات شکلی و محتوایی بود. نمونه اشکالات به طور دقیق در گزارش مرکز پژوهش‌ها به کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ارائه شده و مواردی نیز چندی پیش در گفتگوی سیمای جمهوری اسلامی با چند تن از معلمان در کلاس‌های درس پخش شد.

* همه ساله بین 5 تا 10 درصد دانش‌آموزان دوره راهنمایی مردود می‌شدند و باید پایه مربوط را تکرار می‌کردند، شورای عالی آموزش و پرورش بر اساس سفارش وزیر پیشین و دبیر شورا مصوبه ای را صادر کرد که به موجب آن همه مردودین پایه‌های سه گانه دوره راهنمایی قبول اعلام می‌شوند. در نتیجه هیچ دانش‌آموزی از نظام قدیم باقی نخواهد ماند!!!

* با اینکه هنرستان‌های فنی و حرفه ای با محدودیت آماری که داشتند ازکمبود هنرآموز متخصص و تجهیزات فنی بسیار رنج می‌بردند، بجای ارتقاء شاخص‌های کیفی، شمار کمی هنرجویان هنرستان‌ها در چهار سال گذشته بی‌رویه بیش از 20 درصد افزایش یافت در حالی که شاخص‌های کیفی به نزول خود ادامه دادند.

اگر نظام جدید به همین ترتیب ادامه یابد، باید به نشانه‌های بحران کیفیت که در بالا گفته شد، موارد زیر را که در هرسال به طور تصاعدی (آنهم تصاعد هندسی نه عددی) اضافه می‌شود، افزود:

* تاکنون هیچیک از زیرنظام‌های چهار دوره تحصیلی (3+3+3+3 ) طراحی و تدوین نشده است، در حالی که هرسال دو پایه جدید شتابان در حال گسترش است. سال تحصیلی 92-91 پایه‌های دوم و ششم، سال تحصیلی 93-92 ( امسال ) پایه‌های سوم و هفتم، سال تحصیلی آینده ( 94-93 ) پایه‌های چهارم و هشتم، دو سال تحصیلی آینده ( 95-94 ) پایه‌های پنجم و نهم و الی آخر... و هرسال فرصت‌های اجرای راهکارهای سند تحول برای دانش‌آموزان پایه‌های قبل به تهدید نزول کیفیت‌های ناشی از کمبود زمان تغییرات اصولی تبدیل می‌شود.

* بجای تولید برنامه‌های درسی در هر دوره و پایه تحصیلی به روند شتابزده تألیف کتاب‌های درسی مبادرت می‌شود و چون کتاب‌های درسی در دوره متوسطه دوم ( پایه‌های دهم تا دوازدهم ) در سه رشته نظری و ده‌ها رشته فنی و حرفه ای و کاردانش هر سال بطور تصادفی افزایش می‌یابد، آموزش و پرورش ناچار است برای پاسخ گویی به نیازهای کمی همه ساله از درجه کیفیت محتوا (که مستلزم تحقیق و بررسی و مداقه در زمان مورد نیاز است) بکاهد و از رعایت مفاهیم تحولی در سند تحول عدول کند. 

* برای بیشتر روشن شدن موضوع و درک حجم وسیع تولید محتوای آموزشی جدید می‌توان گفت؛ با در نظر گرفتن تغییرات و اصلاحات ضروری کتاب‌های تألیف شده هرسال در چهار دوره تحصیلی، زمانی می‌رسد که سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی باید بیش از 1500 عنوان کتاب جدید تألیف نماید در حالی که اگر آن سازمان تعداد کارشناسان و مؤلفان و توانایی آنها را به بالاترین سطح برساند بازهم نمی‌تواند بیش از 50 عنوان کتاب جدید با کیفیت تألیف نماید.

اکنون این سئوال مطرح است که چگونه می‌توان ظرفیت تولید محتوای آموزشی با کیفیت این سازمان را به 30 برابر افزایش داد؟!! 

* حتی اگر فرض کنیم کتاب از برنامه شاخه کاردانش حذف شود و کتاب‌های درسی رشته‌های مرتبط شاخه فنی و حرفه ای را در یکدیگر ادغام نماییم (که همه این کارها مستلزم زمانی فراتر از زمان پرشتاب فرارسیدن پایه‌های تحصیلی جدید است)؛ بازهم بیشترین و قوی ترین کارشناساسان و مؤلفان قادر نیستند به گَرد سرعت قطار معیوب فرار کرده بدون ترمز نظام جدید برسند و چاره ای ندارند مگر آنکه همواره ازکیفیت بکاهند. 

* علاوه بر آنچه گفته شد سند تحول حاوی مفاهیم بسیاری است که باید برای آنها ده‌ها طرح و برنامه عمل و سازوکار اجرایی طراحی و تدوین کرد و به مرحله اجرا گذاشت که صرفنظر از معدود مواردی که تا سال 1404 فرصت برای آنها پیش بینی شده، نمی‌توان دانش‌آموزانی که طی این مدت در این نظام آموزشی (به اصطلاح تحولی) تحصیل می‌کنند، از ارزشهای ضروری این نظام محروم ساخت و همه ساله به مسامحه و سر هم بندی ادامه داد. 

بنابراین، توقف اجرای نظام جدید در پایه پنجم دوره ابتدایی و ادامه تحصیل آنها در پایه اول دوره راهنمایی اجتناب ناپذیر است، ضمن آنکه دانش‌آموزان پایه ششم با تطبیق دروسشان در پایه دوم راهنمایی و دانش‌آموزان پایه هفتم با تطبیق دروسشان در پایه سوم راهنمایی ادامه تحصیل خواهند داد. 

البته درست است که بخشی از برنامه‌های درسی دوره راهنمایی و فیلم و زینگ کتاب‌های این دوره تحصیلی موجود و آماده است، با این حال تا دیر نشده، برای اتخاذ این تصمیم مهم و یا هر تصمیم اصلاحی مشابه و تطبیق محتوای آموزشی پایه‌های ششم و هفتم نظام جدید با محتوای آموزشی پایه‌های دوم و سوم دوره راهنمایی، لازم است هرچه زودتر تمهیدات لازم اندیشیده و به مرحله اجرا گذاشته شود.

بدیهی است ادامه نظام جدید با بنیان سستی که دارد با هر تمهیدی که بنام مصلحت منجر به مسامحه، سرهم بندی و نادیده گرفتن ارزش‌های سند تحول و اصول و معیارهای علمی باشد، خسارت‌های جبران ناپذیری را به تعلیم و تربیت کشور و دانایی و مهارت‌های پایه دانش‌آموزان وارد خواهد ساخت.

احمد حج فروش – پژوهشگر مسایل تعلیم وتربیت    روزنامه اطلاعات