سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عصردانایی

 

نقشه راه کشور را بد‌کشیده‌ایم

محمّد احمدوند*

یکی از نقاط منفی که رسانه‌های ارتباط جمعی ایران برای آمریکایی‌ها بر می‌شمارند این است که اطلاعات عمومی عامه آنها بسیار پائین است تا آنجا که بسیاری‌شان حتّی نام رئیس‌جمهوری خود را نمی‌دانند! یا مثلاً فکر می‌کنند ایران کشوری از کشورهای عرب زبان منطقه خلیج فارس است!‏
سال‌هاست با چنین مقایسه‌هایی خود را برتر و با هوش‌تر از کشورهای دیگر می‌دانیم. در جلسه‌ای با مسئولان استعدادهای درخشان به واقعیتی تلخ پی‌بردم که به شدّت نگرانم کرد؛ اینکه در10سال گذشته میانگین ضریب هوشی مردم کشورمان از 97 به 84 رسیده است، یعنی به مرز «دیرآموزی»؛ می‌شود نتیجه گرفت بسیاری از مردم ایران مشکل یادگیری دارند!
سئوال این است چه اتفاقی برای کشور افتاده که شاهد چنین اتفاق نگران کننده‌ای هستیم؟ گزارش دیگری هم حاکی از آن است که در مسابقات بین‌المللی «تیمز» که مهارت خواندن را می‌سنجد، به شدّت افت رتبه داشته‌ایم. این افت از آن رو مهم است که مهارت خواندن لازمه درک و فهم سایر دروس و علوم است، یعنی وقتی فردی در خواندن مشکل دارد، مفاهیم کتاب‌های علوم و دینی و ادبیات و اجتماعی و فلسفه را هم درنمی‌یابد. اینکه کتاب و کتابخوانی در کشور ما برای مردم اهمیت ندارد و این‌که تلویزیون و ماهواره و رسانه‌های مجازی وقت و انرژی مردم ما را به هدر می‌دهند درست است، امّا مشکل اساسی جای دیگری است. سایر مشکلات فرهنگی و اجتماعی ما مثل رانندگی‌های وحشتناک و معاملات اقتصادی بی در و پیکر و سبک نادرست زندگی ما ایرانی‌ها همه به یک موضوع مهم برمی‌گردد که دانسته یا ندانسته ندیده گرفته می‌شود. ادامه مطلب...

نوجوانی بحران نیست

ما آنها را به مدرسه سپرده بودیم، آنها در خیابان بودند
نوجوانان در شهر نوجوانی بحران نیست. دوره‌ای الزامی در زندگی هر انسان است. دوره‌ای که افق زندگی هر فرد را در سالهای پیش رو تعیین می‌کند. از پدیده میتینگ کوروش تا خودکشی بچه‌های مدرسه‌ای اشاره ای است به واقعیت ظهور نوجوانانی متفاوت و هنوز ناشناس برای بزرگسالان امروز تا زمانی‌که راهی برای تجربی تر کردن انتقال دانش اجتماعی پیدا نکنیم و با ترس از حضور نوجوان در عرصه اجتماع، او را به نام کودکی و بچه مدرسه‌ای محدود سازیم، امکان پیوند با نسل پس از خود را از دست می‌دهیم ادامه مطلب...

مدرسه مستعمره کنکور

 

 

یکی از مسائل هرروزه من با فرزندم که به مدرسه ابتدایی می‌رود این است که چگونه فرصت داشته باشد کتاب بخواند، ورزش کند و از زندگی و فراغت خود لذت ببرد. مدرسه در مقابل برنامه عادی زندگی قرار‌گرفته است و نه‌تنها زمان کلاس و درس بلکه زمان فراغت فرزندان را نیز مدیریت می‌کند؛ گویی چیزی را آموزش می‌دهد که به‌کلی جدا از چیزهایی‌است که کودک یا نوجوان برای زندگی عادی به آنها نیاز دارد؛ گویی مدرسه، مزاحم زندگی عادی ماست. همیشه همین‌طور بوده است؛ حداقل تا آنجا که من به یاد دارم، مدرسه همیشه از زندگی بریده و خود را در چهاردیواری‌ آجری‌اش محصور کرده بود. آموزش‌وپرورش در چند سال اخیر تلاش‌‌هایی کرده تا کتاب‌های درسی خود را روزآمد‌تر کند یا استرس امتحان را از روی ذهن بچه‌های دوره ابتدایی بردارد. هرچند اینها اقداماتی نیکو هستند اما همچنان آموزش‌وپرورش نتوانسته از قیدوبند نظام کنکوری که همه زندگی ما را احاطه کرده است رهایی یابد. با اینکه حالا دیگر بسیاری از صندلی‌های دانشگاه‌ها خالی می‌ماند و در بسیاری از رشته‌ها بدون کنکور نیز امکان تحصیل هست، همچنان نظام‌های فرصت‌طلب کنکوری به سیاق گذشته برنامه‌های مدرسه را تحت تأثیر خود قرار داده‌اند و بچه‌های معصوم را درگیر تنش‌های رتبه و تست و عدد و رقابت جایگاه در آزمون‌های تستی می‌کنند. بنابراین اگرچه نظام نمره‌دهی برای کاستن استرس‌ها از روی ذهن کودکان برداشته شده اما مجددا نظام استرسی و رقابتی و وقت‌کشانه و البته بی‌مصرف پیچیده‌‌ای (در قالب آزمون‌های بی‌مصرف بعضی انتشارات خاص و) ایجاد شده است. اگر نظام نمره‌دهی در پایان ترم یا پایان سال، برای یک بار بود، اکنون نظام‌های تستی و کنکوری، به طور مرتب، چند هفته یک‌بار و آن هم به شکل متمرکز و سراسری برقرار است. بدین‌ترتیب، دانش‌آموزان و خانواده‌های آنها مرتب فرزندان خود را در کل مدارس کشور مورد مقایسه قرار می‌دهند و کودکان از همان ابتدا با مفهوم رتبه، مقایسه، پایین‌تر و بالاتربودن، حسادت، احساس یأس یا حس برتربودن آشنا می‌شوند. جالب است که درگیرشدن در این بازی مستمر، به بخشی از لذت آزاردهنده و رنج‌افزای والدین بر فرزندان‌شان تبدیل شده است. آنها مانند سوژه‌های مطیع و رام نه‌تنها با مدارس همگام هستند بلکه از مدارس می‌خواهند که دانش‌آموزان را ذیل همین سیستم تربیت کنند و بر فرزندان خود فشار می‌آورند که رتبه‌های دلخواه‌شان را به دست بیاورند، در زمان فراغت خود، کمتر بازیگوشی کنند و به مسئله مهم درس بپردازند! ما به سمتی می‌رویم که بچه‌های ما حتی فرصتی آزاد برای کتاب‌خواندن در حوزه‌های دلخواه هم نخواهند داشت. مدرسه در چنین وضعیتی حتی فرصت مطالعه را از بچه‌‌های ما گرفته و بدین‌ترتیب خود را نه به‌عنوان پشتوانه‌ای در کنار جامعه بلکه در برابر جامعه قرار داده است.

عدد و رتبه به جای کلمات و تصاویر

فیلم «کلمات و تصاویر» به کارگردانی فرد شپیسی استرالیایی، محصول2013 است. این فیلم داستان 2معلم و دانش‌آموزان‌شان را روایت می‌کند. یکی از این دو نفر، هنرمند و معلم نقاشی است که از رماتیسم رنج می‌برد و دیگری شاعر و معلم ادبیات که با مسئله اعتیاد به الکل درگیر است. نوعی نبرد فکری بین این‌دو درمی‌گیرد که کدام ابزار، برای تربیت و آموزش، مؤثرتر هستند: کلمات یا تصاویر؟ همه این اتفاقات در یک مدرسه خصوصی در نیوانگلند رخ می‌دهد. در نهایت، آن دو پی می‌برند که هم کلمات و هم تصاویر انتقال‌دهنده معنا هستند و به یک اندازه مهم‌اند. اما بخش مهم داستان این است که این درگیری و تنش میان کلمات و تصاویر پای عشق را به میان می‌کشد. کلمات و تصاویر نیرومندند؛ آدم‌ها را عاشق و دگرگون می‌کنند؛ آدم‌ها را دچار خود می‌کنند. به این معنا، بیراه نیست اگر بگوییم که سروکار مدرسه باید با کلمات و تصاویر باشد و نه اعداد! کلمات و تصاویر ابزار انتقال معنا و پیام هستند. مدارس نیز قرار است از طریق همین عناصر، فرزندان را جامعه‌پذیر کنند. اما مدارس در ایران، هم کلمات و هم تصاویر را از ما گرفته‌اند و ما را در دنیای تست و کنکور و رتبه و رقابت و حسادت و نظایر آن قرار می‌دهند. آری، کلمات و تصاویر از ما سلب شده‌اند. وقتی پای کلمات و تصاویر به میان می‌آید، پای احساسات، دانش و خلاقیت هم به میان می‌آید. در عوض ما در مدارس ایرانی به جای کلمات و تصاویر، با عدد و رتبه سروکار داریم. اعداد از ما متابعت می‌خواهند و از ما می‌خواهند که خلاقیت‌مان را کنار بگذاریم و فقط گوش دهیم، از بر کنیم و سپس همان‌ها را تکرار کنیم! درنتیجه ما قدرت انتقال معنا و پیام را از دست داده‌ایم و توانمان برای گفت‌وگو با یکدیگر کاهش یافته است. سیستم کنکوری به جای پرورش خلاقیت‌ها از طریق کلمات و تصاویر، به پرورش رقابت و حسادت از طریق رتبه‌بندی عددی پرداخته است. برای کسانی که پایین‌رتبه‌اند نوعی حس حقارت، خنگی و عقب‌ماندگی ایجاد کرده و برای بالارتبه‌‌ها نوعی حس کاذب نخبگی و سپس نارضایتی و مهاجرت از کشور؛ درحالی‌که اگر نیک بنگریم متوجه می‌شویم که نه اینها نخبه‌اند و نه آنها عقب‌مانده‌. این است که می‌توانیم ادعا کنیم مدرسه به بلوغ جامعه کمکی نکرده و آدم‌هایی به غایت کوچک و سبک‌مغز تحویل جامعه داده است؛ آدم‌هایی که صرفا رقابت در عین حسادت را یاد گرفته‌اند؛ آدم‌هایی که دائما دیگران را پایش و موفقیت‌های یکدیگر را تحقیر می‌کنند؛ آدم‌هایی که پیشرفت دیگران را به‌عنوان مانعی برای پیشرفت خود می‌بینند؛ این چیزی‌است که مسیر توسعه کنکوری برای ما ایجاد کرده است. مگر نه اینکه وقتی کسی رتبه مشخصی را کسب می‌کند مانند این است که دیگری را از آن جایگاه باز داشته است!؟ مدرسه با زندگی روزمره، بیگانه است و بدین‌ترتیب زندگی روزمره از راهی غیر از مدرسه، برای تقویت فرزندانش می‌کوشد. همه مهارت‌هایی که مدرسه باید به فرزندان ما یاد دهد از طریقی غیر از مدرسه کسب می‌شوند؛ درست به این دلیل که مدرسه با روشنفکری و میدان‌های حوزه عمومی فاصله گرفته است. پیام، روشن است: باید کلمات و تصاویر را به مدارس‌مان برگردانیم و ادبیات و هنر را سرلوحه آن قرار دهیم ادامه مطلب...

 

بیکاری، چاقوی دولبه آموزش عالی

نتایج یک پژوهش درباره چالش های اقتصادی حضور زنان در آموزش عالی نشان می دهد بیشترین نرخ بیکاری کشور به زنان تحصیل‌کرده تعلق دارد اما حضور زنان در مقاطع مختلف افزایش یافته است.
به گزارش مهر به نقل از پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، در نشست تخصصی «چالش‌ها و راهبردهای ارتقای زنان در عرصه پژوهش» که در باغ نگارستان دانشگاه تهران برگزار شد، نتیجه سه پژوهش عمده در زمینه حضور زنان در آموزش عالی بررسی شد.
دکتر زهرامیلا علمی، گزارشی از پژوهش «دستاوردها و چالش های اقتصادی حضور زنان در آموزش عالی» ارائه و بیان کرد: در این پژوهش 200مقاله را فراتحلیل و تاثیر آموزش عالی بر حضور زنان در بازار کار را مطالعه کردیم.
علمی افزود: یکی از دستاوردهای این پژوهش این است که زنان توانسته‌اند با آموزش منتهی به بازار کار خود را از فقر نجات دهند. البته در پژوهش تاثیر آموزش بر نرخ مشارکت اقتصادی نیز بررسی شد و مشخص شده است که زنان تحصیل‌کرده نسبت به سایر گروه‌های زنان نرخ مشارکت بالاتری داشته‌اند.
وی افزود: نوع فعالیت زنان را نتوانستیم مشخص کنیم اما دانستیم که زنان تحصیل‌کرده بهتر می‌توانند از نظر اقتصادی خود را اداره کنند و تحصیلات باعث افزایش سرانه در کشور و رشد می‌شود. ادامه مطلب...

آسیب شناسی شوراهای اسلامی شهر وروستا وراهکارهای آنها

شورا یک اصل عقلى است که آموزه‌هاى دین اسلام در کتاب و سنت نیز بر آن صحه گذاشته است. انقلاب اسلامى ایران که به رهبری حضرت امام خمینی (ره) درسال 1357 بر مبناى آموزه‌ هاى دین اسلام وبا هدف مبارزه با استبداد و خودرایى فرمانروایان و تحقق مشارکت عمومى مردم در تعیین سرنوشتشان شکل گرفت موضوع شورا را به عنوان یک هدف اصلی ومهم برای اداره امور برگزید و اصل ارزشمند شورا را مورد توجه جدى قرار داد و در قانون اساسى هنگامى که در بیان اصول کلى حاکم بر نظام جمهورى اسلامى در اصل ششم شیوه اداره امور کشور را بر آراء عمومى مبتنى کرد و روش آن را انتخابات قرار داد ، به موازات انتخاب رئیس جمهورى و نمایندگان مجلس شوراى اسلامى، از انتخاب اعضاى شوراهاى اسلامى شهر وروستا نیز به عنوان ابزارى براى تحقق حاکمیت مردم و تجلى اراده عمومى یاد کرده است.

این قانون در اصل هفتم نیز شوراها را از ارکان تصمیم‌گیرى و اداره امور کشور ذکر کرده است. طبیعى است قانون اساسى جمهورى اسلامى در اصول کلى خود شورا را به عنوان ابزار تجلى اراده مردم و نهاد سیاسى تصمیم گیرنده مورد پذیرش قرار داده است.

یکی ازدست آوردهای مهم انقلاب اسلامی ایجاد شوراهای اسلامی است وهدف آن شرکت مردم در اداره امور عمومی کشوردر شهرها وروستاها است .

وجود شوراهای محلی درجهت تامین نیازهای شهروندان و ارتقا سطح توسعه جامعـه موثر هستند. اگر شهرداری هـا را از لحـاظ نظـری حکومـت محلـی تلقـی کنیم، شورای شهر نقش پارلمان محلی را ایفا مـی کند . بنـابراین شـهرداری هـا نقش اجرایی داشته و شوراها نقش نظارتی دارند.

شهرداری نوعی نظام اداره شهر است که از دو واحـد بـه نـام (شـورای شهر) و ( شهرداری) تشکیل شده است. به عبارت دیگـر، ویژگـی بـارز ایـن نظام آن است که تعیین خطی مشی و سیاست های کلـی امـور شـهر در دسـت افرادی به نام شورای شهر قرار دارد. ولی اجرای سیاست هـا و خطـی مشـی هـای شورای شهر به عهده شهردار بوده که با همکـاری کـارگزاران شـهرداری آنهـارا انجام می دهد.

ادامه مطلب...

بیست وچهاردرصد مردم دچار اختلال روانی هستند 

گفتگو با رییس انجمن روانپزشکان
از آنجا که بهداشت روان دانشی است برای بهتر زیستن و رفاه اجتماعی همه انسانها ، سازمان جهانی بهداشت، بهداشت روان را قابلیت ارتباط هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب تعریف کرده است.درواقع هنری است که به افراد کمک می‌کند تا با ایجاد روش هایی صحیح از لحاظ روانی و عاطفی بتوانند با محیط خود سازگاری نموده و راه حل های مطلوب‌تری را برای حل مشکلاتشان انتخاب کنند .
بدون تردید آرامش اولین شرط روان سالم است و در سایه آن می‌توان به شکل متعادلی به سایر امور زندگی و پیشرفت رسید. هرچند که در دنیای امروز، هیچ‌کس بدون دغدغه و گرفتاری نیست، اما نکته مهم این است که فرد بتواند به درستی شرایط را ارزیابی و برای رفع و کاهش این نگرانی‌ها اقدام کند و در صورتی هم که مشکلات قابل‌ حل نیستند به‌گونه‌ای با آنها کنار بیاید، نه اینکه گرفتاری‌ها، عملکرد و زندگی او را تحت‌تاثیر قرار دهند و باعث سلب آرامش او شوند.از این رو خانم دکتر مریم رسولیان روانپزشک و رییس انجمن روانپزشکان ایران خود مراقبتی و محافظت از خود را پایه واساس سلامت روان و رسیدن به آرامش می داند و معتقد است هرچقدر آگاهی انسان از خود ورفتارهایش بیشتر باشد به همان میزان بهتر می تواند به سلامت روان و تعادل در زندگی دست یابد.مشروح این گفت وگو را می خوانید:
ادامه مطلب...

 

آوار آموزش بر سر پرورش

اگر بچه‌ها شانس بیاورند و جزو آن 3درصدی نشوند که از دبستان جا می‌مانند یا اگر نشوند آن6درصدی که به مدارس راهنمایی نمی‌رسند یا اگر بخت یارشان باشد و یکی از آن 18 درصدی نباشند که پایشان به دبیرستان نمی‌رسد، حتما دانش‌آموزی می‌شوند که روی هم جمعیت 13 میلیونی دانش‌آموزان ایران را می‌سازند با هزار و یک داستان.
داستان، این‌بار فرسودگی مدارس و کمبود معلم و فقر تجهیزات نیست،‌ این‌بار داستان همان ماجرای شنیده شده ارجحیت آموزش بر تربیت است،‌ موجودی نامرئی که کلمه می‌شود و می‌نشیند در کتاب‌های درسی، سرفصل‌های آموزشی می‌شود و می‌آید به کلاس‌های درس، تست می‌شود و می‌خزد توی لحظه لحظه زندگی و مشق می‌شود و می‌شود همپای دانش‌آموز از صبح تا شب، گاهی حتی در رویای پردلهره یک کودک.
توی کوله‌پشتی اغلب دانش‌آموزان، توی کیفشان و لای کلاسورهای رنگ به رنگشان آنچه میدان‌دار است کتاب درسی و کمک درسی است، توی ذهن‌شان نیز واژه‌هایند که رژه می‌روند.
برای خیلی‌ها زندگی با درس معنی می‌شود، با خواندن و خواندن و بازهم خواندن، با حفظ طوطی‌وار، با فرو بردن سر درکتاب‌های کمکی فلان انتشاراتی و شرکت در کنکور‌های آزمایشی فلان موسسه.

<** ادامه مطلب...

نظر


قلیان به سن دانش آموزان رسید 

اعتیاد دانش‌آموزی معضلی است که همواره با حواشی زیادی همراه بوده است . حال با رواج قلیان‌های جیبی در میان دانش‌آموزان بار دیگر اعتیاد آنها جنجال به پا کرده است. مساله‌ای که در همان نگاه اول عمق تبعات آن کاملا پیداست و باید تدابیری را اندیشید تا روزهای کودکی به تباهی کشانده نشود. این در حالی است که تبلیغات فضای مجازی نیز به این مساله دامن زده است و دانش‌آموزان به‌راحتی می‌توانند سراغ قلیان‌های جیبی بروند، چرا که ارزانی آن نیز مزید بر علت شده است.
در جیب جا می‌شود. اینک در بازی‌هایمان هم باید قلیان را اضافه کنیم، قلیانی که با یک شارژر برقی شارژ می‌‌شود و مواد آن به‌صورت مایع به‌شکل قطره و حاوی مواد شیمیایی اعتیادآور است، آن‌چنان که دیگر نیازی به بساط آتش و تنباکو نیست؛ قلیان‌‌هایی که با تبلیغات رنگارنگ در فضای مجازی به‌دنبال مصرف‌کنندگان می‌گردند و بی‌‌‌بویی و سیاه نکردن دندان‌ها را تضمین می‌کند. گرچه مدت‌هاست که قبح قلیان‌کشی در جامعه شکسته شده، اما با روی‌کارآمدن قلیان‌های جیبی دانش‌آموزان نیز به این معضل گرفتار شده‌اند. آذر سال گذشته بود که برخی مسئولان به خبر رواج قلیان‌های جیبی میان دانش‌آموزان واکنش نشان دادند. رئیس اداره سلامت و محیط کار وزارت بهداشت در این‌باره گفت: تحقیقات صورت گرفته است، اما نتایج هنوز بیرون نیامده که به‌محض اعلام نتایج صحت و سقم آن اعلام می‌‌شود. خسرو صادق‌‌نیت با اشاره به ضرورت همکاری ارگان‌های مختلف در امر مبارزه با استعمال دخانیات ادامه داد: در درجه اول روشنگری مردم و تمایل جوانان نسبت به مصرف‌نکردن قلیان دارای اهمیت است، چرا که همراهی مردم در این زمینه اصل اساسی است و تقاضای مردم در اقدامات کنترلی وقفه ایجاد می‌‌کند. همزمان نایب‌رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس بیان کرد: رواج چنین اخباری در فضای مجازی قطعا برای جذابیت مصرف قلیان در بین جوانان است که در این زمینه ابتدا هوشیاری خانواده‌ها و قشرهای جوان جامعه امری ضروری و لازم است. مرتضی خاتمی در پاسخ به سوالی مبنی بر بی‌‌‌‌توجهی نسبت به قانون ملی مبارزه با دخانیات گفت که قانون جدیدی در این مورد لازم نیست، بلکه نظارت‌ها باید به‌صورت دقیق‌‌تر صورت گیرد و وزارت بهداشت به‌عنوان متولی امر سلامت در جامعه باید ضعف نظارتی در این زمینه را رفع کند. با وجود دسترسی آسان به قلیان‌های جیبی و ارزان‌بودن آنها میزان مصرف دانش‌آموزان افزایش یافته و موجی از نگرانی را به راه انداخته است. ادامه مطلب...

نظر

 

غول‌های آموزش دنیا؛ مدرک می‌دهند یا مهارت؟

بررسی‌ها نشان می‌دهد بخش زیادی از کشورهای توسعه‌یافته دنیا سرمایه‌گذاری و ایده‌پردازی‌هایزیادی را برای مهارت‌آموزشی در مدارس خود صرف می‌کنند.
نیو صدر: «دانشگاه می‌روی؟ بیکاری؟ آخرش فقط باید مدرکت را قاب کنی و به آن نگاه کنی!» این عقیده یک راننده تاکسی و شاید گروهی از مردم ایران نسبت به سیستم آموزشی کشور است. نظام آموزشی که سال‌هاست صدای مردم را درآورده و حجم انتقادات به جایی رسیده که حالا رییس جمهور ایران نیز یکی از منتقدان سیستم آموزشی کشور است.

عمده انتقادات به سیستم آموزشی ایران این است که بسیاری از دانش‌آموزان اطلاعاتی را یاد می‌گیرند که هیچ تاثیری در زندگی شخصیِ، شغلی و اجتماعی آنها ندارد.

تا جایی که امسال و در اولین روز سال تحصیلی ‌96-97 دکتر حسن روحانی رییس جمهور، در سخنرانی خود در یکی از هنرستان‌های تهران گفت: باید به گونه‌ای عمل کنیم که پس از 12 سال دانش‌آموز ما به جای اینکه یک برگه کاغذ به عنوان مدرک دریافت کند، مهارت عملی کسب کرده باشد و حداقل در یک رشته مهارت و علاقه کافی برای اشتغال به کار داشته باشد.

ادامه مطلب...

نظر

 

انتخاب شهردارنظرآباد درهاله ای از ابهام؟

 

با نزدیک شدن به روزهای پایانی انتخاب شهردارنظرآباد ؛ عده ای این روزها دنبال داستان کش دار و کسل کننده ی بومی و غیر بومی هستند .ایرانیان در مواجه با پدیده های اجتماعی می دانند چه نمی خواهند اما نمی دانند که چه می خواهند که حکایت این روزهای انتخاب شهردار نظرآباد است. چرا که در یک ماراتن نفس گیر چند مرحله ایی شهردار سابق را جابجاکردندوآقای روزبهی را به عنوان سرپرست شهرداری انتخاب کردند ولی امروز برای انتخاب جایگزین آن دچار حیرت و سرگشتگی حزن آلودی گشته اند وبدین سان از دودکش شورا همچنان دود سیاهِ غلیظی متصاعد می شود ادامه مطلب...