تأثیر شبکههای اجتماعی مجازی برنسل امروز
در دنیای امروز که روز به روز درحال پیشرفت است خصوصا در تکنولوژی و وسایل ارتباطجمعی، بشر امروزی خواه ناخواه درگیر این موضوع شده و گاهی خود را ملزم به استفاده از این تکنولوژی جهت پیشبرد اهداف کاری یا زندگی شخصی و برای آسایش بیشتر یا ارتباط بیشتر، میکند.
لذا بشر امروزی دیگر فقط چهارچوب خانه خود یا نهایتاً اطراف خانه خود را نمیبیند بلکه به همه جای دنیا در یکلحظه میتواند وارد شود اما به صورت مجازی و به وسیله تکنولوژیهای جدید، حتی گاهی اوقات به دنیای شخصی و خانه افراد میتواند وارد شود و از خیلی مسایل مختلف آگاهی یابد. اما به نظر میرسد همه کسانی که به نوعی از تکنولوژی استفاده میکنند.
برای خود قوانین و چهارچوبها و یا اصطلاحاً خطقرمزهایی دارند حال یا این قوانین را خود فرد برای خود وضع کرده است یا کشوری که در آن زندگی میکند، اما هرچه که هست بطور کلی برقراری ارتباط از هرنوعی، قوانین و شرایط خاص خود را دارد چه با تکنولوژی امروزی به صورت مجازی باشد و چه بهصورت ساده و رودررو، لذا با نگاهی گذرا به اکثر کشورهایی که کاملا صنعتی و پیشرفته هستند و استفاده از تکنولوژیهای مختلف جز لاینفک زندگی مردمانشان است میبینیم که هرکسی بنا به نوع نیاز و کارکردی که خود برای استفاده از تکنولوژی تعریف نموده است، استفاده لازم را میبرد یعنی بهطور عامیانه سعی میکنند فرهنگ استفاده و بهرهبرداری از وسایل و ابزارآلات پیشرفته امروزی را قبل از اینکه بخواهند استفاده نمایند آموزش دیدهاند و یا اصطلاحاً تعلیم و تربیت لازم را در خصوص نوع استفاده و نوع کارکرد آن و قوانین مترتب به آن را یافتهاند.
در این مقاله سعی شده است که مشاهدات و نحوه برخورد و استفاده از اینگونه تکنولوژیها و هدف گسترش آن به طور مختصر بیان شود، همچنین به راهکارها و نحوه استفاده از آن، پرداخته شده است.
شبکههای اجتماعی مجازی از جمله Wechat, Tango, Line و ... مسایل و مواردی مشاهده شده که در زیر به آن به طور مختصر پرداخته شده است:
شرایطی که در این قبیل شبکهها به چشم میخورد اینگونه است که به نظر میرسد باهدف خارج کردن انسانها از تنهایی و اینکه انسان بتواند ارتباط اجتماعی خود را گسترش دهد و به سوی اجتماعی شدن و ارتباط با دیگران سوق پیدا کند، بوجود آمده است، اما این ظاهر قضیه است، آنچه که به نظر میآید به این ترتیب است که برای پرداختن به این موضوع در ابتدا باید به پشتوانه فکری و اهداف اینگونه شبکههای اجتماعی در فضای مجازی پرداخت یعنی اینکه شبکههای اجتماعی مجازی با چه هدفی و با چه نوع دیدگاه و تفکری بنا نهاده شدهاند.
البته یکی از اهداف ظاهری این موضوع همانطور که اشاره شد گسترش ارتباطات اجتماعی است اما نکته حایز اهمیت در اینجا این است که تفکر حاکم برکشورهای پیشرفته و صنعتی (شاید بهتر است بگوییم در تمامی کشورها) که معمولاً مبدع این نوع شبکههای اجتماعی مجازی هستند تفکر و نگرش لیبرالیسم یا سرمایهداری است.
یکی از موضوعاتی که در تفکر لیبرالیسم مطرح میشود فردگرایی و اینکه فرد خود به تنهایی ارزش و اصالت دارد (تفکر اومانیستی) و به موضوعاتی نظیر اجتماع و مسایل مربوط به جامعه و نهایتاً خانواده اصالتی قایل نیست و از طرفی دیگر موضوع لذت را مطرح میکنند یعنی اینکه انسان در هرشرایطی باید از زندگی خود نهایت لذت را ببرد، اصطلاحاً انسان هرکاری میتواند انجام دهد تا به لذت مورد نظر خود برسد.
قریب به اتفاق کسانیکه عضو این شبکههای اجتماعی میشوند میگویند که تنها هستند و از تنهایی رنج میبرند و گفتن این موضوع مختص به جنس خاصی نیست هم در دختران و زنان و هم در پسران و مردان وجود دارد. البته طبیعی است که در خانمها این موضوع بیشتر به چشم میخورد. حال باید دید چرا دختران و پسران و زنان و مردان ما فکر میکنند که تنها هستند؟ از بعد تربیتی میتوان به این نکته توجه داشت که اینگونه افراد مسلماً در خانواده خود یا توسط اطرافیان خود مورد بیمهری و بیتوجهی قرار گرفته و از جهت عاطفی و روحی و روانی هم احساس نیاز شدید به این دارند که مورد توجه واقع شوند و نهایتاً این که مورد مهر و محبت قرار گیرند.لذا به دنبال اغنای روحی و روانی خود هستند تا بتوانند با ایجاد شرایط جلب توجه به شکلهای مختلف مانند بیان احساسات، انتشار تصاویر خود در حالتها و ژستهای مختلف، تا حدودی این حس تنهایی و عدم توجه توسط دیگران را ترمیم نمایند، البته صحبت در این خصوص بسیار است اما نهایت امر اینکه اگر فرد بدون توجه به حواشی زندگی خود به اصل موضوع یعنی توجه به وظیفه و کارکرد خود در خانواده بیاندیشد و به جای اینکه مهر و محبت را در بیرون خانواده جستجو کند سعی کند با تغییر شیوه زندگی خود و ایجاد شرایط اخلاقی مناسب در خود تا حدودی خود را از گزند و آفتهای به اصطلاح گدایی محبت در امان بدارد. البته وظایف پدر و مادر و همسر یا بطور کلی تکتک اعضای خانواده و انجام درست این وظایف در اینجا خیلی مهم و حیاتی است که باید خیلی مورد توجه قرار گیرد تا افراد بتوانند سلامت روان خود و جامعه را تأمین کنند و نهایتاً به یک زندگی سالم همراه با آرامش دست پیدا کنند.
گروهی دیگر متاسفانه تحت تأثیر القاهای گروه اول قرار گرفته و فکر میکنند که تنها هستند و برای اینکه بتوانند خود را اصطلاحا ًهمرنگ این اجتماع مجازی کنند دایماً از تنهایی و اینکه به دنبال کسی هستند تا بتوانند به او تکیه کنند، سخن میگویند.
متاسفانه این گونه افراد با بیان این موارد ناخودآگاه خود را وارد مسایلی میکنند که بعضاً در زندگی واقعی آنها مشکلات و معضلاتی را بوجود میآورد. در اینجا آگاهی دادن خانواده به این افراد خیلی مهم است و نباید آنها را در فضای مجازی تنها بگذارند، بطور مثال همسر بدون تعصب باید آگاهیهای لازم را به طرف مقابل بدهد یعنی مرد به زن و زن به مرد و همینطور پدر و مادر به فرزندان خود زیرا که معمولاً در اینگونه خانوادهها که در آن فضای سالمی حاکم است و افراد خانواده به هم اعتماد دارند با صحبت متقابل و رودررو و دادن آگاهیهای لازم میتوان تا حدودی جلوی بروز یکسری از
مشکلات را گرفت .
اما مسأله دیگر که بسیار مهم است و باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد این است که تمام کسانیکه عضو این گروههای اجتماعی هستند بدون استثنا دچار نوعی اعتیاد ذهنی شدهاند، ولی با شدت و ضعفهای متفاوت، و گاهی شرایط طوری پیش میرود که نمیتوانند حتی لحظهای از این فضا دور باشند و دایماً گوشی موبایل یا تبلت خود را نگاه میکنند حتی معمولاً در هر شرایطی که باشند! منتظرند، ببینند پیامی یا تصویری آمده است یا نه! تا بتوانند در آن شرکت کنند. به قول روانشناسان این افراد دچار نوعی وسواس ذهنی میشوند و متاسفانه این وسواس ذهنی و اعتیاد فکری کاملاً خاموش عمل میکند و به قدری فرد را در فضای مجازی غرق میکند که فرد ساعتها از خود و اطراف خود بیخبر است و حتی ممکن است کابوس و خواب آن را نیز ببیند.
متاسفانه در بعضی از موارد بسیار سخت است که فرد بتواند خود را از این اعتیاد و وسواس و وابستگی ذهنی و فکری و مغزی دور کند و شاید هم در بعضی از موارد محال و ناممکن به نظر برسد.
سئوال اساسی در این خصوص این است که اهداف این ابزار مجازی چیست؟ و ترویج این گونه شبکهها و نرمافزارهای اجتماعی مجازی به چه منظور و با چه اهدافی انجام میگیرد؟
آیا فقط این است که بگوییم باید با دنیا پیش برویم و به آخرین تکنولوژیها دست پیدا کنیم؟ و سئوال دیگر این که آیا انسان ایرانی که اهل خانواده و اجتماع و اهل دینداری است واقعاً نیاز به این دارد که در شبکههای اجتماعی تنهایی خود را جبران کند؟ چه اتفاقی افتاده است تا یک انسان ایرانی فکر کند که تنهاست؟ و باید مستقل باشد؟
باید به این نکته توجه داشته باشیم که دشمنان ما به شدت به دنبال تضعیف هویت و نهایتاً بیهویت کردن انسان ایرانی و همچنین ترویج اباحهگری هستند مخصوصاً از بعد روانی و ذهنی و فکری، یعنی یک انسان ایرانی باید اعتیاد و وسواس ذهنی و فکری پیدا کند به آنچه که آنها میخواهند و نهایت امر اینکه بتوانند بطور کامل فکر و ذهن انسان ایرانی را در اختیار خود بگیرند.
شایدبهترین راهکاری که بتوان در این زمان ارایه داد این باشد که به جایپاککردن صورت مسأله(فیلترینگ) نحوه استفاده درست با این نرمافزارها و اینکه کارکرد هر کدام به چه شکل است، آموزش داده شود و هر فردی فقط ساعت خاصیرا در طول شبانهروز آن هم به مدت محدود جهت پیگیری پیامها اختصاص دهد واین آگاهی داده شود که ارتباط با دیگران خوب است اما باید سالم و درچهارچوبها و اصول و قواعد و نهایتاً خط قرمزها باشد نه اینکه تمام وقت وذهن فرد را درگیر خود کند.
علیاصغر عبدی